بهطوری که اگر ادعا شود، هماکنون هر نظریه مشتق از علوم انسانی باید موضع خود را نسبت به این چالش روشن سازد، چندان راه اغراق نرفتهایم. در چند دهه اخیر نیز جهان اسلام با این چالش مواجه شده و اندیشمندان مسلمان کوشیدهاند تا قرائتی دینی از حقوق زنان به دست دهند. با این حال، این راه چندان هموار نشده و هنوز مباحثات دامنگیری در میان اندیشمندان مسلمان در این حوزه جاری است.مطلب حاضر می کوشد از نظرگاه اسلامی تأکید اسلام را در نقش آفرینی زنان در حوزه های مختلف سیاسی و اجتماعی بازکاوی کند.
بشر پیش از اسلام در مورد وضعیت اجتماعی زن دو نگاه داشت، برخی معتقد بودند که زن در ساختار اجتماع انسانی دخیل نیست، بلکه از شرایط زندگی اوست؛ شرایطی که بشر بینیاز از آن نیست، مانند خانه و وسایل آن. بعضی دیگر زن را همانند اسیر، از پیروان گروه و جامعه غالب میدانستند، نه افراد تشکیلدهنده آن اجتماع، در این دیدگاه، قبض و بسط و تدبیر امور زن در دست مردان جامعه غالب است؛ به او رسیدگی میکند تا از نیروی کار او استفاده کند.
زن در این گونه جوامع از تمامی حقوق ممکن خود محروم بود، مگر به آن مقداری که بهرهمندی زن از آنها، به نفع مردان تمام شود؛ مردانی که قیم و مولای زن به حساب میآمدند. در آن جوامع، اساس رفتار مردان با زنان عبارت بود از غلبه قوی بر ضعیف، به سخن دیگر، هرگونه رفتار با زنان بر اساس قریحه استخدام و بهرهکشی مرد از زن بود.اما در جوامع اسلامی3 چهره از زن ترسیم و تصویر میشود:
1 -چهره زن سنتی است، (شریعتی،2536 ،ص90)، یعنی زنی که به نام الگوی زن مسلمان معرفی میشود اما در واقع سنن و آداب قومی و ارتجاعی بر روح و فکر و اندیشه او حکومت دارد و از اسلام واقعی در تربیت او و بهرهمندی او از حقوق خود خبری نیست. این زن مجبور است در قالبهای کهنه و قدیمی زندگی خود را سپری کند. آیین این زن برای زن بودن، مادر و همسر بودن، تلقینات گذشتگان است، نه اسلام.
2 - چهره زن متجدد و اروپایی مآب که تازه شروع به رشد کرده است. قالب این زن را صاحبان سرمایه و تولیدکنندگان لوازم آرایشی و زیبایی دنیای جدید ساخته و خبر آن را با استفاده از وسایل صوتی و تصویری تحریککننده و شعارهای پرجذبه و کشش به جهان بیخبر صادر میکنند؛ آدم عاقل و مسلط بر نفس و شهوت میداند که در پشت آن قوالب و ماسکهای آزادی و عروسکهای جدید و زیبا به اسم زن، چهره کریه و وحشتناک ضد معنویت و انسانیت و ضد استقلال معنوی و انسانی و ضد زن و حرمت انسانی پنهان است.
3 - چهره زن مسلمان، یعنی تربیت شده به آداب وآیین اسلام واقعی؛ این چهره به یک اندازه از هر دو چهره و سیمای پیشین بیگانه و دور است. اسلام نه زن سنتی، متحجر و محکوم به آداب و سنن قومی و اسیر در چنگال مرد را میپذیرد و نه زن متجدد و اسیر در دست کارخانهداران و صاحبان صنایع را به عنوان شیء و کالا و مصرفکننده و تبلیغکننده. چهره حضرت فاطمه(س) معرف وبیانگر چهره و سیمای زن مسلمان است.
چهره حضرت فاطمه نه شبیه زن ناآگاه و متحجر قدیمی است و نه شبیه زن متجدد عروسک گونه در دست عیاشان و صاحبان هوس. منبع و مرجع ما در تقسیمبندی یاد شده و نفی دو چهره نخستین وپذیرش و اثبات چهره سومی، سنت پیامبر(ص) و قرآن منزل به اوست. از نظر اسلام ملاک برتری و ارزشگذاری ، رنگ، ملیت، مرد یا زن بودن نیست؛ هیچکدام از اینها باعث فضیلت نیست.
اسلام معتقد است در پیدایش انسان، دو نفر انسان نروماده، به طور مساوی شرکت و دخالت داشته و هیچ یک از این دو بردیگری برتری ندارد مگر به تقوا.اسلام در معرفی زن نمیگوید: «زنان تنها و تنها ظرف پیدایش انسانها هستند» یا «فرزندان پسران ما، فرزندان خود ما هستند و اما فرزندان دختران ما، فرزندان مردمان بیگانهاند»(طباطبایی، بیتا، ج2، ص406).از نظر اسلام عمل هر کس تعلق به خود او دارد و عوایدش هم متعلق به اوست، چه زن و چه مرد و هیچ عملی پیش خداوند ضایع نمیشود: «من عمل هیچ عامل را ضایع و بینتیجه نمیکنم چه مرد و چه زن.»
(سوره آل عمران/159) و علاوه بر این آیات که صریحا تساوی بین زن و مرد را در انسانیت و ارزشهای انسانی اعلام میکند، آیات دیگری هست که تحقیر زن و بیاعتنایی به او را به شدت نکوهش میکند(سوره نحل/59).اسلام کار خود را در محیطی آغاز کرد که زن به عنوان یک انسان مطرح نبود و وجود او موجب سرافکندگی خاندانش در نزد اقوام مختلف جاهلیت به شمار میرفت. در چنین محیط فاسدی پیامبر(ص) دست زن را گرفت و از منجلاب عادات جاهلیت نجات داد. به تعبیر امام خمینی(ره):«تاریخ اسلام گواه احترامات بیحد رسول(ص) به حضرت زهرا(س) است، تا نشان دهد که زن، بزرگی ویژهای در جامعه دارد که اگر برتر از مرد نباشد، کمتر نیست.»
الگو از نظر اسلام
از دیدگاه اسلام زن خوب، همانند مرد خوب، نمونه جامعه اسلامی است و جامعه برین از اینها باید الگو بگیرد، نه اینکه زن خوب نمونه زنان و مرد خوب نمونه مردان است.«اگر انسانی وارسته شد الگوی دیگر انسانهاست. اگر مرد است الگوی مردم است نه مردان و اگر زن باشد باز الگوی مردم است نه زنان»(جوادی، 1375، ص153). قرآن کریم این مطلب را در سوره تحریم، آیات 110تا112 به صورت صریح، بیان کرده است و چهار زن را به عنوان دو نمونه خوب و دو نمونه بد،ذکر میکند. امامخمینی(ره) درخصوص روز تولد حضرت زهرا(س) میگوید:«روز بزرگی است، یک زن به دنیا آمد که مقابل همه مردان است.
یک زن به دنیا آمد که نمونه انسان است، یک زن به دنیا آمد که تمام هویت انسانی در او جلوهگر است.»در آغاز زندگی حضرت فاطمه (س) با حضرت علی (ع) وقتی پیامبر (ص) از علی (ع) درباره فاطمه میپرسد، علی (ع)، این الگوی کامل تقوا، میفرماید:«او بهترین یاور در اطاعت از اوامر الهی است» (جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران، 1368، ص 20).البته میدانیم که تجلیل پیامبر(ص) و علی(ع) از حضرت زهرا (س) به دلیل کامل بودن او در انسانیت و کسب کمالات انسانی است، نه از این جهت که دختر پیامبر و همسر علی است.کمالجویی حضرت زهرا(س) است که او را محبوب پیامبر و علی میکند، نه، دختر پیامبر و همسر علی بودن. مگر نه، پیامبر(ص) دختران دیگر و علی(ع) هم همسران دیگر داشتند که به آن مقام نرسیدند.
قرآن این کمالجویی را در مورد تمام زنان ارج نهاده به رسولش فرمان میدهد که بیعت زنان طالب کمال و خواهان توحید و یکتاپرستی را بپذیرد.اصولاً زنان با پذیرش مسئولیت انسانسازی و تربیت فرزندان یکی از مراحل حساس تکامل بشریت را به عهده دارند. بیدلیل نیست که اسلام برای ساختن جامعهای نمونه، نخست به ساختن و تربیت زنان اقدام میکند و پیامبر اسلام(ص) زن صالحه را به عنوان یکی از گلهای بهشت معرفی میکند.
از دیگر شواهد تاریخی نگاه برابر خواهانه اسلام به زن و مرد از این قرار است:
1 - مخاطب دین اسلام انسان است، نه زن،نه مرد2 -افراد انسانی با ایمان و پاکی توصیف و از هم متمایز میشوند، نه جایگاه اجتماعی و طبقاتی یا به جنسیت و ملیت و رنگ چهره ...
3 -ملاک و معیار برای تقدم و تأخر و احراز، یا عدم احراز مناصب علم تقوا و شایستهسالاری است.«...گرامیترین شما نزد خدا با تقواترین شماست»(سوره حجرات /13). در تاریخ میخوانیم که حضرت خدیجه (س) در نزد پیامبر(ص) دارای شخصیت عظیمی بود و پیامبر در هر مناسبتی از او تجلیل میکرد و از خدمات او برای اسلام و بشریت سخن میراند. روزی عایشه برآشفت و گفت:«... او پیرزنی از پیرزنان بود، و خدا برتر از او را به تو ارزانی داشته است...»(بحرالعلوم،1358،ص117). پیامبر(ص) در مقابل اعتراض عایشه فرمود:«نه؛ به خدا سوگند که نیکوتر از او را به من نبخشیده است. او هنگام اوج کفر به من ایمان آورد. او هنگامی که مردم مرا تکذیب میکردند، مرا تصدیق کرده و هنگامی که در اثر محاصره جبهه کفر به تنگ آمدم، با اموال خود به یاری من شتافت...»(همان).
ملاحظه میشود که ملاک داوری پیامبر(ص) میان دو نفر زن، یعنی دو همسر خود، ایمان، معرفت و خدمت به بشریت و اسلام است، نه زیباییهای ظاهری و یا جنسیت و نظایر اینها.
4 -زن و مرد هر یک مسئول اعمال و کارهای خویشند:«زن و یا مرد سود و زیان کارش، عاید خودش میشود» (سوره بقره/286).پس همانطور که مرد میتواند خودش در سرنوشت خویش تصمیم بگیرد و خودش مستقلاً عمل کند و نتیجه عمل خود را مالک شود، همچنین زن چنین حقی را دارد بدون هیچ تفاوت.
5 -اسلام میان زن و مرد از نظر تدبیر شئون اجتماع و دخالت اراده و عمل آن دو در این تدبیر و مدیریت نیز، تساوی کامل برقرار کرده است. دلیل این تساوی هم این است که زن تمام نیازها و حوایجی را دارد که مرد داراست و لذا قرآن میفرماید:« شما زنان و مردان از جنس هم دیگرید» (سوره آلعمران /195).
6 -در اسلام زن و مرد یار و یاور و مکمل یکدیگرند و تکامل، هنگامی حاصل میشود که این دو در تعامل صحیح و مجاز یکدیگر را کامل کنند؛ به فرموده قرآن:«هن لباس لکم و انتم لباس لهن» (سوره بقره /187). بنا بر آنچه بیان شد، نگاه اسلام بر زن مبتنی بر انسانیت انسان است؛ و این همان نقطه ضعف گروههای مختلف فمینیستی است که جنبه غالب در آنها بحث جنسیت است و به همین خاطر، نه تنها نتوانستهاند، مسائل پیشروی زن معاصر را حلوفصل نمایند، بلکه مشکلات و مسائل موجود در میان زن و مرد را بحرانیتر کردهاند.